جولان دختران سیگاری در شهر ، پک های آخر جوانی
به گزارش مجله سیاران، رُژ لب قرمز، مو های فرفری شده و عینک با صفحات گرد به دخترک هویت بخشیده است. شاید دختر در میان توده ای از دود، به دنبال آرامش می شود. دود سیگار باعث می شود که سرفه ام بگیرد. ته گلویم می سوزد و احساس می کنم که می خواهم عُق بزنم!
به گزارش خبرنگار خبرنگاران، امید فعال
روایت اول
بوی خوبی دارد، طعم شکلات تلخ است. از صبح زود که آفتاب هنوز طلوع نکرده تا بوق سگ از ابتدا تا سرانجامی خیابان را گَز می کنم تا یک لقمه حلال کاسب شوم. قدم شمار موبایل، 3 کیلومتر پیاده روی را روی صفحه نشان می دهد. با دیدن مسافت ثبت شده، انگار پاهایم سست می گردد و به بندی وصل است. توان راه رفتن را از دست می دهم و به سمت نزدیک ترین نیمکت اطرافم حرکت می کنم. خودم را یله و رها به نیمکت آهنی سبزرنگی می سپارم. سرمای زمستانی، نوک دماغ و گونه هایم را سرخ می کند.
دود غلیظی در هوا پخش می گردد، احتمالاً سنمان به زمان ماشین دودی نمی رسد و شاید آن را در فیلم های سینمایی دیده باشیم. مثل دودکش لوکوموتیو، دود خارج می گردد.
نور خورشید فروکش می کند و یک غروب غم انگیز در فضا حاکم می گردد. نم نم قطرات باران با بوی تپه خاک که در چند قدمی از نیمکت تلنبار شده، درهم می آمیزد، ولی باز به بوی شکلات تلخ نمی تواند غلبه کند.
قطرات باران ضرب می گیرد، پوک عمیقی می زند. شاید به جمله ژرژ ساند، فعال حقوق زنان فکر می کند، ژرژ معتقد است که یک سیگار، ساعت های گوشه نشینی را با یک میلیون تصویر دل پذیرتر می کند. البته ساند، آن موقع از عوارض مصرف دخانیات اطلاعاتی نداشته و با پزشکانی که احتمال مبتلا شدن به سرطان، تحلیل رفتن ریه ها و ناباروری را ازجمله عوارض رایج دخانیات می دانستند، دمخور نبوده است.
رُژ لب قرمز، مو های فرفری شده و عینک با صفحات گرد به دخترک هویت بخشیده است. شاید دختر در میان توده ای از دود، به دنبال آرامش می گردد. دود سیگار باعث می گردد که سرفه ام بگیرد. ته گلویم می سوزد و احساس می کنم که می خواهم عُق بزنم!
روایت دوم
بیش از یک ماه از آخرین دیدارمان می گذرد. معمولاً ساعتم را چند دقیقه جلوتر می کشم تا از زمان عقب نمانم. روی یکی از صندلی های چوبی کافه، منتظر دوست هستم. زنگوله بالای در به صدا درمی آید. دو دختر وارد کافه می شوند، یکی از آن ها، لباس بدقواره ای به تن دارد البته برخی معتقدند لباس با آستین های بلند، سرشانه های افتاده در صنعت پوشاک، مد روز است. دختر دومی نیز لباسی مردانه پوشیده و مو های خود را از ته تراشیده است.
یکی از دختر ها، در میان گپ و گفت: خود پاکتی از جیب خود خارج می کند و سیگاری بلند و نازک را به دهان می گذارد. ویروس وسوسه به دختر دومی نیز سرایت می کند و او نیز یک نخ از پاکت خارج می کند. بعد از تأخیر چنددقیقه ای دوستم وارد کافه می گردد. مدتی را به چاق سلامتی می گذرانم، به اطراف نگاه می کنم دختران و پسران، دود ها را در هوا رها می کنند؛ شاید اگر به قهوه خانه می رفتم، دود کمتری را استشمام می کردم. کسی کوچک ترین تعجبی نمی کند و انگار این موضوع فقط برای من غریبه است.
روایت سوم
استاد، کلاس را تمام می کند؛ دانشجویان در راهرو ها پخش می شوند. حیاط علوم پایه دانشگاه، همیشه خلوتی برای گروهی از دختر و پسر ها است. جمع های خودمانی، سیگار های مشارکتی و جوانان آویزان از این وآن برای یک نخ اضافی، این نیز منظره ای از دانشگاه است. بعد از سرانجام کلاس به سمت خوابگاه حرکت می کنم، کوله که بر شانه انداختم آن قدر سنگین است که به کمرم فشار می آورد. گام هایم را تندتر می کنم تا سریع تر برسم. گروهی از دانشجویان دختر و پسر باهم در چند قدمی ام، حرکت می کنند. پسری لاغراندام سیگاری به پسر ها تعارف می کند و پاکت را به سمت جیب خود می برد که ناگهان صدا یکی از دختر ها بلند می گردد. چرا به ما دختر ها سیگار تعارف نکردی، فکر می کنید فقط خودتان بلدید سیگار بکشید و آزادی داشته باشید. دختر چند سیگار برمی دارد و میان بقیه دختر ها پخش می کند.
پدرم، خودش سیگاری است، ولی اگر بفهمد من هم سیگار می کشم از خانه بیرونم می کند، وقتی هیجانی می شوم باید سیگار بکشم، این جملات از زبان ترمه دانشجوی فنی مهندسی یکی از دانشگاه های تهران بیان شده است.
از ژست سیگار کشیدن دوستم خوشم می آمد برای همین دوست داشتم آن را تجربه کنم. در نخستین تجربه نمی دانستم چطور باید بکشم، اوایل برای تهیه سیگار از دکه ها هم خجالت می کشیدم و می گفتم که برای پدرم یک بسته سیگار فلان می خواهم. کوچه خلوتی را پیدا می کردم تا کسی از آشنایان اتفاقی من را نبیند. در مواقع بروز اتفاقات مختلف احساس می کنم بین انگشتانم چیزی کم است و هیجانی می شوم، نخستین چیزی که به طرفش می روم سیگار است.
زن و مرد برابر هستند
کارخانجات دخانیات برای فروش بیشتر یک تصمیم مهم دریافتد؛ زنان نیز باید مانند مردان سیگار بکشند تا پول هنگفتی را به جیب تولیدکنندگان دخانیات وارد کنند. در تلویزیون، بیلبورد های تبلیغاتی و پرد های نقره ای سینما، سیگار به دست زنان می دهند؛ موج فمنیست نیز بر دهل برابری زن و مرد در جامعه می دمد و به زنان جامعه غربی و شرقی این باور را القا می نمایید که آن ها نیز باید برای ایجاد هویت در جامعه مانند آقایان در امکان عمومی سیگار بکشند. خیلی زود این پدیده در جامعه فراگیر شد و زنان برای بیان روشنفکری خود به ژست سیگار کشیدن روی آورند. سرمایه داران نیز از همه ابزار های رسانه ای بهره می گیرند تا بتواند یک نخ بیشتر بفروشند و با افزودن مصرف کننده به چرخه مصرف، یک سود هنگفت نصیب خودشان گردد.
جامعه سنتی ما نیز از این موضوع مستثنا نیست، اخیراً در خیابان ها و اماکن عمومی شاهد هستیم، دختران جوان سیگار بر لب دارند، بدون واهمه و ترس، پُکی به سیگار می زنند و دود آن را در هوا رها می کنند. در شبکه های اجتماعی چالشی با دود سیگار راه می اندازند و این پدیده مذموم را به مد در جامعه تبدیل می کنند.
حال با توجه به فرهنگ سنتی مان، مصرف سیگار برای بانوان مذموم و هنوز موج آن در جامعه ایرانی برعکس تمدن غرب ترویج نشده است و ناهنجاری تلقی می گردد. بر اساس آخرین بررسی های اجرا شده افزایش مصرف دخانیات (قلیان، سیگار و پیپ) در زنان مشهود هست، به طوری که در سال 1390، زنان 3.7 درصد انواع محصولات دخانیات را مصرف کرده اند که این آمار در سال 95 به 4 درصد افزایش یافت.
علل گرایش دختران به دخانیات
برخی از کارشناسان معتقدند که خلأ های عاطفی و اجتماعی، رقابت های اجتماعی ناسالم، الگوبرداری های خانوادگی، احساس نادرست در مورد برابری زن و مرد، رقابت با مردان و فشار انواع تنش ها و استرس ها از مهم ترین عوامل افزایش جمعیت زنان و دختران سیگاری است. ارتباط درست والدین با نوجوانان و جوانان و برطرف کردن خلأ های روحی و عاطفی آن ها می تواند مانعی باشد تا آن ها به سمت سیگار و قلیان گرایش پیدا نکنند. آگاه سازی خانواده ها می تواند ما را به این امر مهم برساند.
دخترانی که در سنین نوجوانی و جوانانی به دنبال استقلال و آزادی در عمل هستند. نوجوانان سیگار می کشند، چون می خواهند بزرگ باشند و بزرگ به حساب بیایند. این رفتار در میان دختران نوجوان و جوان بیشتر است و باکار هایی مانند آرایش های زنانه و پوشیدن لباس های نامناسب و به دست دریافت سیگار خود را بزرگ تر از سن واقعی نشان دهند.
سیاهی دود هیچ نسبتی با ظرافت زنانه و لطافت مادرانه ندارد. سیگار دروازه ورود به دنیای اعتیاد است به طوری که 95 درصد افرادی که در باتلاق اعتیاد فرورفته اند از سیگار شروع کرده اند. در سال های اخیر قبح این کار در حال از بین رفتن است و می بینیم که پشت فرمان خودرو، در پارک ها و اماکن عمومی بانوان سیگار مصرف می کنند. اعتیاد علاوه بر وابستگی روحی، صد ها مسائل جسمانی را ایجاد می کند.
منبع: خبرگزاری دانشجو