هیچکس از این مغازه دست خالی بیرون نمی آید!
به گزارش مجله سیاران، خیلی وقت ها تصور ما از افراد خیر و نیکوکار، انسان های پابه سن گذاشته ای هستند که مال و دارایی بسیار دارند و برای رضای خدا بخشی از ثروتشان را به امور خیریه و نیازمندان می دهند. با این کلیشه، کسبه نیکوکار هم حاجی بازاری هایی هستند که یک یا چند دهانه مغازه و سرمایه فراوان دارند و گوشه ای از دارایی شان را برای یاری به نیازمندان خرج می نمایند، اما در واقعیت این کلیشه همواره درست از آب در نمی آید و گاهی ماجرا فرق دارد.
به گزارش همشهرآنلاین، مهدی آسیا، کاسب نیکوکار محله تهرانپارس، جوانی 30ساله است که با سرمایه اندک و یک مغازه کوچک اجاره ای روزگار می گذراند، اما هر قدر مغازه اش کوچک و دست و بالش تنگ است، در عوض دل بزرگی دارد و راضی نمی شود هیچ احتیاجمندی دست خالی از مغازه اش برود.
جوان بااخلاق
با اینکه مستاجر است و دست و بالش باز نیست، اما محال است دست رد به سینه هیچ احتیاجمندی بزند. این را مریم خدادادی، از ساکنان قدیمی محله، می گوید.
خانم خدادادی که خودش هم دستی در کار خیر دارد، می گوید: چند سال پیش، شب عید، با چند تا از خانم های محله پولی جمع نموده بودیم تا سبد ارزاق به خانواده هایی که دستشان تنگ است برسانیم. چون آقامهدی کاسب خوشنامی بود برای خرید سبد کالا به مغازه ایشان رفتم و موقع حساب و کتاب گفتم تخفیف بده، برای احتیاجمندان می خواهم. این را که گفتم، گفت حاج خانم، اگر قابل بدانی، من هم می خواهم در این کار خیر شریک شوم؛ و پول کمی بابت کالا ها گرفت.
این بانوی نیکوکار که بین محلی ها به نام خانوادگی مادری اش حاج خانم چراغعلی شناخته می شود، درباره اخلاق و منش او این طور می گوید: آقامهدی جوان بسیار با اخلاق و بزرگ منشی است. وقتی می خواهیم احتیاجمندی را برای گرفتن ارزاق به مغازه بفرستیم، نمی گذارد و می گوید شاید رویشان نشود و خجالت بکشند حضوری چیزی بخواهند؛ شما تلفنی بگویید چه چیزی احتیاج دارند، خودم برایتان می آورم.
هوای مشتری ها را دارد
مغازه کوچک خواربارفروشی آقامهدی در حوالی فلکه چهارم تهرانپارس و بازار میوه و تره بار محله قرار گرفته است و با وجودی که بزرگ و پرزرق و برق نیست، اما به واسطه مشتری مداری و انصاف صاحب مغازه، همواره شلوغ است. مغازه دار به سبک مغازه های سنتی حبوبات را به صورت فله ای جلو مغازه چیده است.
یکی از اهالی که از مشتری های پروپاقرص مغازه آقامهدی است می گوید: آقامهدی خیلی جوانمرد است. هوای مشتری های کم بضاعت آبرومند را دارد. گاهی که مشتری ها با خجالت می آیند و تقاضای 100 یا 200 گرم حبوبات یا برنج می نمایند، آقامهدی پنهانی و بدون اینکه آن ها متوجه شوند یا به غرورشان بربخورد، کمی بیشتر از آن میزان در کیسه می ریزد.
او ادامه می دهد: می گوید کسی که این نخود و لوبیا را کمتر از کیلو خرید می نماید پیداست که احتیاجمند است و با سیلی صورتش را سرخ می نماید و وظیفه ماست که حواسمان به این مشتری ها باشد.
برای کار خیر چرتکه نمی اندازم
برای مصاحبه به سراغ آقامهدی می رویم. سرگرم رسیدگی به مشتری هاست. سرش که خلوت می شود و دلیل حضورمان را می فهمد می گوید: من کار زیادی نمی کنم؛ در حدی که وسعم برسد به وظیفه انسانی و اخلاقی ام عمل می کنم و شرمسار ام که بیشتر از دستم برنمی آید. تمایل به مصاحبه ندارد. فقط از گرانی ها گلایه می نماید: گرانی ها روزگار را بر همه سخت نموده، قبلا با 300 هزار تومان یک سبد کالا درست می کردیم و دستمان باز بود، اما حالا برای تهیه همان سبد باید بیشتر از یک میلیون تومان هزینه کنیم. از طرفی، مردم قبلا بیشتر یاری می کردند، اما به خاطر گرانی ها حالا خیلی ها که خودشان قبلا دست به خیر بودند و یاری می کردند، محتاج شده اند یا حداقل دیگر نمی توانند یاری نمایند.
می پرسیم ماهی چقدر از درآمدت را یاری می کنی؟ با خنده می گوید: هیچ وقت حساب و کتاب این کار ها را نداشته ام. این کار ها دلی است؛ حساب کتاب ندارد.
ادامه می دهد: پدر و مادرم هم با وجودی که مستاجرند، همواره هوای آدم های محتاج تر از خودشان را داشته اند. به من و برادرهام هم از بچگی یاد داده اند که حتی اگر یک لقمه سر سفره داشتیم آن را با دیگران تقسیم کنیم. من با این روش و منش تربیت و بزرگ شده ام، برای همین سعی می کنم برای کار خیر چرتکه نیندازم و هروقت یاری می کنم، مطمئنم بیشترش برمی شود و انصافا از دعای خیر مردم همین طور هم می شود.
منبع: فرارو